من چه هدفی دارم؟ تا به حال این سؤال را از خود پرسیدهاید؟ با توجهکردن به احساسات خود و پرسیدن یک سری سؤالات ساده از خودتان، میتوانید مسیر دلخواه خود را کشف کنید. برای پیداکردن اهداف زندگی در این مقاله از عصرآگاهی چند سؤال را بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
روش هایی برای پیداکردن اهداف زندگی
قطعا افراد زیادی را دیده اید که بدون اینکه هدف خاصی را دنبال کنند، دنبال وقت گذردانی بی فایده و تلف کردن وقتشان هستند. این دسته از افراد تا سن ۵۰سالگی هم هدف خود را نمی دانند.
اما عده ای دیگرهستند که ازاین موضوع که هدفی را برای خود مشخص نکرده اند، احساس بد و پشیمانی دارند.
خبر خوب اینکه این روزها عصر اطلاعات و تجربه است. از همین رو نویسنده و مشاور موفقیت و رشد فردی، مارک منسون تلاش کرده تا با بیان سوال هایی عجیب به افراد کمک کند تا هدف زندگی خود را پیدا کرده و راهی موثر برای رسیدن به آن تعیین کنند.
شما از زندگی چه می خواهید؟!
بیشتر انسان ها پس از فارق التحصیل شدن به سراغ کاری رفته و به دنبال کسب درآمد هستند. با این وجود نمی دانند که از زندگی چه می خواهند. حتی ممکن است به طور مداوم تغییر شغل داده و کارهای متفاوتی را تجربه نمایند تا در نهایت به هدف زندگی و آن چیزی که می خواهند برسند.
نکته اینجاست که این مشکل دقیقا به خود مفهوم «هدف زندگی » ارتباط دارد. درواقع این مفهوم برای بسیاری از افراد دقیقا همان هدف والا شناخته می شود که باید آن را در سرنوشت خود پیدا کنند. بسیاری از افراد تنها کاری که می کنند این است که یک جا می نشینند و به این فکر می کنند که هدف والای آن ها چیست. در صورتی که این اشتباه است . آنها باید تنبلی را کنار گذاشته و برای آگاهی از چیزهایی که در زندگی برایشان ارزشمند است تلاش کنند.
مارک منسون می گوید که روزانه تعداد زیادی از افراد به او ایمیل می زنند و می گویند که نمی دانند از زندگی چه می خواهند و اصلا نسبت به هدف زندگی شان هیچ شناختی ندارند. او همواره بر این عقیده است که پاسخ این سوال به هیچ عنوان نزد او نیست.
او تنها کمکی که می کند مطرح کردن سوالاتی است که چیزهای باارزش و بی ارزش در زندگی مشخص شود و آن ها به کمک این موارد معنای بیشتری به زندگی خود ببخشند. این سوالات به هیچ عنوان عصا قورت داده نیستند و حتی ممکن است فکر کنید که او در حال شوخی کردن با شماست. اما نکته اصلی اینجاست که تعیین هدف زندگی باید برایتان جالب و سرگرم کننده باشد. در غیر این صورت هیچ تمایزی با دیگر کارهای انجام شده ندارد. در ادامه با چند سوال مهم که باید از خودتان بپرسید، را مطرح کرده ایم.
۱. انجام چه کاری باعث میشود احساس سرزندگی و شادابی کنید؟
به این سوال پاسخ دهید «در انجام چه کاری بهترین هستی؟» در واقع منظور این سوال این است که برای انجام چه کاری ذوق و شوق زیادی داری؟ عاشق انجام چه کاری هستی؟ چه کارهایی باعث میشوند احساس اعتمادبهنفس و زندگی و وجودداشتن در تو تقویت شود؟ برای اینکه هدف زندگی خود را پیدا کنید این سؤالات را از خودتان بپرسید و پاسخها را تجسم کنید.
• خودتان را در حال نقاشی در استودیوی هنری تصور میکنید؟
• با دوستانتان در طبیعت مشغول گشتوگذار هستید؟
• سرگرم مطالعه کتابی جدید و فوقالعاده هستید؟
توصیفهایی که از لذتهایتان ارائه میکنید، تصاویری از زندگی ایده آل شما هستند. من با پیداکردن کارهایی که برایم مهم و معنیدار بودند، هدفم را پیدا کردم. از خودتان بپرسید:
• عاشق انجام چه کاری هستم؟
• در این دنیا در انجام چه کاری بهترینم؟
۲. چه مشکلاتی را میتوانید تحمل کنید و کدامها را نمیتوانید؟
بیایید واقعبین باشیم. هیچ کاری همیشه لذتبخش نیست. باید خودتان را آماده کنید. قطعا چالشها و مشکلات دشواری سر راهتان سبز خواهد شد و قطعا گاهی ناامید شده و از پا میافتید. مسئله این است که چقدرمیتوانید برای کشف هدف زندگی این سختیها را تحمل کنید.
اهمیتی ندارد مسیر ایده ال زندگی شما چیست؛ برای رسیدن از جایی که الان هستید به زندگی ایده آلی که در تصورتان است، به زمان احتیاج دارید و حتی مهم نیست که چقدر از مسیر را طی کرده اید. مشکلات همیشه وجود دارند. این دقیقا مفهوم زندگی است و حقیقت تلخ تر این است که هرکدام از این مشکلات بخشی از زمان شما را خواهند گرفت.
شاید بخواهید ستاره کارآفرینی در حوزه تکنولوژی شوید، اما از شکستخوردن بترسید. این را بدانید که اینگونه موفق نخواهید شد!
اگر دوست دارید خوانندهای حرفهای شوید، اما دوست ندارید ترانههایتان را در جمع بخوانید، بهتراست همین حالا گیتارتان را داخل کمد دیواری بگذارید و درش را قفل کنید! اگر می خواهید وکیل سرشناس دادگستری باشید، اما توانایی کار بیشتر از ۸۰ ساعت در هفته را ندارید، نمی توانید از پس وکالت برآیید.
۳٫ چه کاری شما را از انجام کارهای روزانه غافل می کند؟
حتما برای شما هم پیش آمده که به قدری مشغول انجام کارهایتان هستید که متوجه گذر زمان نمی شوید. مارک منسون می گوید برخی روزها آنقدر درگیر بازی های کامپیوتری بوده که حتی غذا خوردن هم فراموش می کرده است. اما زمانی که تصمیم به ترک این اعتیاد کردم به این مسئله پی بردم که از پیشرفت کردن و ترقی کردن لذت می برم. از همین رو تلاش کردم تا از این علاقه در جهت کسب درآمد و رسیدن به هدف زندگی از طریق نویسندگی استفاده کنم.
مارک منسون همیشه می گوید از رقابت لذت می برد، هر چند که این علاقه مندی در همه یکسان نیست. اما برای اینکه بتوانید علاقه مندی و هدف زندگی خود را پیدا کنید، نیازی نیست که به سراغ انجام کارهایی که شما را وادار به بیدار ماندن در شب می کند بروید. سعی کنید اصول شناختی نهفته در کارهایی که شما را به سمت خود جذب می کند بروید. مطمئنا زمانی که نسبت به این اصول شناخت کافی به دست آورید، می توانید به راحتی آن را در هر زمان و مکانی که نیاز دارید خرج کنید.
۴٫ بزرگترین ترس شما چیست؟
اشتباه نکنید! منظورم ترس از سخنرانی در جمع یا سوسک نیست. منظورم ترس عمیقی است که روی تمام تصمیمات شما (حتی تصمیمات ناخودآگاهتان) تأثیر میگذارد. بیشتر ما از ناشناختهها میترسیم و وقتی عمیق تر این ترس را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این ترس اجازه نمیدهد از تمام لحظههای زندگیمان لذت ببریم و استفاده کنیم.
مثلا یکی از بزرگترین ترس های من این است که نتوانم از تمام تواناییها و استعدادهایم در طول زندگی استفاده کنم و قبل از به اتمام رساندن همه کارهایی که دوست دارم انجامشان بدهم، بمیرم. این ترس به من انگیزه میدهد که هر روز هدفمندتر زندگی کنم و بیشترین استفاده را از زندگی ببرم. ترس شما چیست؟ شما هم بزرگترین ترستان را پیدا کنید و با آن مواجه شوید.
دیدگاهها (0)